قدمای اولت یکم آهسته تره تو دلم گفتم خدا یعنی میشه که نره ؟ اینا تقصیر تو نیست من یکم کهنه شدم من پیر و نخ نما من ِ بیزار از خودم وسطای راهی و توی این هوای سرد تو دلم گفتم چرا به عقب نگاه نکرد
نرو نرو که دلم همش می گیره از من سراغ تو رو نرو نرو که دلم همیش می گیره از من سراغ تو رو
بعد اون ندیدمت چقَدَر داد زدم نه به گوشت نرسید هر چی فریاد زدم مات و مبهوتم هنوز چه سرانجام بدی تو یه دفتر سیاهو واسه من ورق زدی
نرو نرو که دلم همش می گیره از من سراغ تو رو نرو نرو که دلم همیش می گیره از من سراغ تو رو